مقالات
در این مقاله، با توجه به فهرست موضوعات در دست‌نوشته‌های شهید باقری (9 دفتر) نخست، به بعضی از موضوعات آن اشاره و در ادامه، مصادیق و نكته نظرهایی از افكار بلند این شهید از دیگر منابع مطرح خواهد شد تا مشخص شود كه تدابیر و عملكرد این شهید بزرگوار از دست نوشته‌های مزبور فراتر بوده است، به گونه‌ای كه افزون‌بر مصاحبه و سخنرانیها و دیگر اسناد و مدارك و نامه‌های وی مطالب و خاطرات بسیار ارزشمندی از تدابیر و عملكرد ایشان در اذهان كارشناسان نظامی و همرزمان به یادگار مانده است كه در مرحلة احصاﺀ و تبیین آنها از مصاحبة گروهی تخصصی استفاده می‌كنیم.

 

pdfمتن مقاله174.84 KB

باقري فراتر از دسته نوشته‌هايش

علي مينو*

مقدمه

از روشهاي دستيابي به ويژگيهاي يك جنگ و چگونگي آن، بررسي انديشه‌هاي مسلط در تصميم‌سازيها و عملكرد مبتني بر آن است؛ تدابيري كه به دليل ويژگيهاي منحصر به فرد خود، منشأ تحولات اساسي در جنگ شدند و آن صلابت و پويايي را داشتند كه بتوانند نقاط عطف بسيار درخشاني را در تاريخ جنگ يك ملت ايجاد كنند. سرلشكر شهيد غلامحسين افشردي، مرد بزرگي كه سروها و شقايقهاي دشت خوزستان او را حسن باقري مي‌خوانند، از استراتژيستهاي نظامي بود كه افكار و دست نوشته‌هاي ايشان، نشان‌دهندة بخشي از حقيقت و عصارة تاريخ جنگ ايران و عراق در سه سال نخست جنگ و نيز، تبين‌گر شالودة اصلي استراتژي جنگ در اين دوره است زيرا در اين دوره ابداعات و روشهاي نو، از تكنيك و تاكتيك گرفته تا شيوه‌هاي نظامي پيچيده و بلندمدت و راهبردي به ظهور مي‌رسد، در اين مقاله، با توجه به فهرست موضوعات در دست‌نوشته‌هاي ايشان(9 دفتر)[1] نخست، به بعضي از موضوعات آن اشاره و در ادامه، مصاديق و نكته نظرهايي از افكار بلند اين شهيد از ديگر منابع مطرح خواهد شد تا مشخص شود كه تدابير و عملكرد اين شهيد بزرگوار از دست نوشته‌هاي مزبور فراتر بوده است، به گونه‌اي كه افزون‌بر مصاحبه و سخنرانيها و ديگر اسناد و مدارك و نامه‌هاي وي مطالب و خاطرات بسيار ارزشمندي از تدابير و عملكرد ايشان در اذهان كارشناسان نظامي و همرزمان به يادگار مانده است كه در مرحلة احصاﺀ و تبيين آنها از مصاحبة گروهي تخصصي استفاده مي‌كنيم (انشاﺀالله).

تكوين شخصيت نظامي:

هم زمان با حضور سپاه در جنگ و شكل‌گيري هسته‌هاي اولية مديريت دفاعي ـ انقلابي، شهيد باقري، كه از ويژگيهاي بارزي، مانند ژرف‌انديشي، قدرت تجزيه و تحليل، ديانت محكم و استوار و تلاش وافر برخوردار بود، فعاليت خود را براي بنيان‌گذاري قلب سازماني نظامي، يعني واحد اطلاعات عمليات رزمي آغاز كرد. وي نخست به عنوان يك عنصر شناسايي، از نزديك يكي از مؤلفه‌هاي اصلي و تعيين كننده، يعني زمين و عوارض موجود و موقعيت جغرافيايي آن را بررسي و با دقت ارزيابي مي‌كرد. سپس، به بررسي آرايش دفاعي، استحكامات احداث شده و استعداد دشمن را در تمامي خطوط و محورهاي عملياتي مي‌پرداخت. بدين ترتيب، با ابداع و ابتكار ممتاز و منحصر به فرد خود، واحد اطلاعات عمليات رزمي را در مناطق عملياتي جنوب بنيان نهاد. وي با كار مستمر و استفادة مؤثر از نقشه‌ها و عكسهاي هوايي و ماهواره‌اي به شناخت عميقي نسبت به عرصة نبرد و نقاط ضعف و قوت دشمن دست يافت و با بررسي و تجزيه و تحليل از شرايط سياسي كشور، كه رئيس جمهور وقت (بني‌صدر) به دليل ناكامي در آزادسازي مناطق اشغالي در دوران وي ايجاد كرده بود، به عرصة طراحي سازمان رزم، ارتقا و دستيابي به سطوح عالي فرماندهي و هدايت عمليات پاي نهاد شهيد باقري پس از برآورد متعدد اطلاعاتي از وضعيت دشمن و مشاركت در طراحي و حضور در چند عمليات محدود و گسترده به استراتژيست زبردستي مبدل شد و در شكل‌گيري آموزة نظامي و تبيين استراتژي نوين و مردمي جنگ، نقشي محوري و كليدي را ايفا كرد.

دست نوشته‌هاي شهيد باقري

مباحث و عناوين دست نوشته‌هاي شهيد باقري در قالب تخصصهاي چندگانة زير قابليت كار تحقيقي گسترده‌اي را داراست:

1) آموزش، 2) پدافند هوايي، 3) توپخانه، 4) مخابراتها، 5) مهندس رزمي، 6) پرسنلي، 7) تعاون، 8) سازمان رزم، 9) اطلاعات عمليات، 10) طرح برنامه و عمليات، 11) بهداري، 12) تداركات، 13) زرهي، 14) هدايت عمليات، 15) نيروي هوايي، 16) نيروي دريايي و 17) هوانيروز.

همچنين، مباحث دست‌نوشته‌ها افزون‌بر قابليت تحقيق گستردة تخصصي، نظم و هماهنگي رسته‌اي و بين رسته‌اي را نيز داراست كه مي‌توان محورهاي دوازده‌گانة زير را از آن استنتاج كرد:

1) چگونگي فرآيند تصميم‌سازي رهبران و فرماندهان نظامي،

2) افكار و تدابير و نقش‌آفريني افراد،

3) ميزان كارآيي رسته‌هاي نظامي و نحوة نزول و ارتقاي آنها،

4) تعيين نقاط قوت و ضعف افراد و يگانها،

5) توجه، مسائل سياسي تأثيرگذار بر جنگ،

6) اشاره به كمبودها و نيازهاي واقعي جنگ مشخص و چگونگي رفع آنها،

7) برآورد دقيقي از پتانسيل اولية جنگ كلاسيك در جبهة خودي و دشمن،

8) مراحل و چگونگي به قدرت رسيدن شيوة جديد جنگ مردمي،

9) توجه به خط سنتي و تفكر و رفتار يك فرمانده تمام عيار مكتبي در تمامي سطوح و اركان،

10) كارآيي و پويايي يك مكتب در ادارة جنگ،

11) بيان مجموعه مباحثي دربارة استراتژي، تاكتيك و تكنيك نظامي و

12) تجزيه و تحليل اركان و سطوح مختلف يگانها براي ارتقاي سازمان رزم.

انديشه دفاعي:

تشريح تفكر دفاعي شهيد باقري مستلزم كالبدشكافي تخصصي آن و پرداختن به، لايه‌هاي زيرين اين تفكر است كه از متن دست‌نوشته‌ها و قسمتي از مباحث طرح شده (خارج از دست‌نوشته‌ها) از سوي ايشان و نيز گوشه‌هايي از عملكرد اين نخبة نظامي قابل استخراج است.

نقش‌آفريني در اطلاعات عمليات رزمي:

تفكر شهيد باقري دربارة اصل اطلاعات عمليات رزمي و نقش ويژه‌اي كه براي اين واحد قائل بود، بسيار اهميت دارد. ايشان كه بنيان‌گذار و معمار اصلي واحد اطلاعات عمليات به شكل پويا و نوين آن است، توانست با به‌كارگيري دقيق اين ابزار، كه ركن اساسي سازمان رزم است، نقاط عطف زيادي در جنگ ايجاد كند كه در رأس آنها، شكستن تابوي ايجاد شده در ذهن رئيس‌جمهور وقت (بني‌صدر) بود؛ برداشت غلطي كه به دليل تحريك سياسي افكار عمومي از تخصص ارائه مي‌شد و در عمل، اختلاف بين ارتش و سپاه مي‌انجاميد.

سياست بني‌صدر، كه در تعارض با امام(ره) و طيف منتسب به ايشان بود و با تقابل دروغين تخصص و تعهد سعي در پيشبرد اهداف خود و طرد ياران و پيروان امام(ره) داشت، بر همين اساس، در جبهه نيز اين سياست را به صورت يكجانبه‌گرايي، يعني كنار گذاشتن مديران انقلابي ـ دفاعي سپاه در تصميم‌گيريها اعمال مي‌كرد و در مخيلة او نمي‌گنجيد كه اين مديران بتوانند بن‌بست جنگ را بگشايند. شهيد داوود كريمي دربارة ظهور كارگشاي شهيد باقري در اتاق جنگ تعيين شده از سوي بني‌صدر چنين مي‌فرمايد:

«(امام) به تيمسار فلاحي و ظهيرنژاد اعلام مي‌كنند كه من سوسنگرد را مي‌خواهم. من هم خودم شنيدم كه ظاهراً امام فرموده بودند كه اگر بشود من خودم به آنجام مي‌آيم، سپس، صبح همه در به در به دنبال اين بودند كه سپاه به اتاق جنگ بيايد، مدتي بود ما را راه نمي‌دادند.

به اين اتاق رفتيم من اين قدر به اطلاعات و مجموعه داشته‌هاي ذهني ايشان(حسن باقري) متكي بودم كه ديگر هفت، هشت نفر را همراه خودم نبردم در آنجا همه نشسته بودند و آقاي خامنه‌اي نيز تشريف داشتند آنجا، من كنار ايشان نشستم شهيد چمران و آقاي غرضي و تيمسار فلاحي، ظهيرنژاد آقاي سرهنگ قاسمي، تمام فرماندهان آنجا جمع شده بودند. آقاي ظهيرنژاد هم ده دقيقه‌اي در وسط اتاق قدم مي‌زد و در فكر بود. همه منتظر تصميم‌گيري ايشان بوديم. يكدفعه با صداي بلند فرياد زد: (ركن دو)؛ سرهنگي داخل آمد و احترام نظامي گذاشت و گفت: (بله قربان)، گفت: (برو پاي نقشه وضعيت دشمن را براي ما بگو)، ايشان رفت بيشتر از اين طرف (جبهة خودي) مي‌گفت خدا رحمت كند هرچه آقاي ظهيرنژاد مي‌گفت: برو جلوتر او نمي‌رفت (دربارة وضعيت خطوط مقابل، يعني دشمن) سرانجام آقاي ظهيرنژاد عصباني شد و گفت: (برو بنشين) در اين لحظه، من فرياد زدم: ركن دو و بيست دقيقه؛ حسن باقري خدا بيامرز گفت: (بله حاجي)، گفتم: برو پاي نقشه، جوان بيست، بيست و دو ساله‌اي پاي نقشه رفت با آن جوي كه در آن جلسه تمامي سران نظامي كشور، نماينده امام، شهيد چمران و... هم بودند، فردي در اين سنين بايد اتكا به نفس و روحيه داشته و به اندوخته‌هاي ذهني و اطلاعاتي خود متكي باشد. وي يكي يكي محورها را توضيح داد و سريع از نيروهاي خودمان گذشت و به سراغ عراقيها رفت در مورد راهكارها گفت كه از كي مي‌توان چه كارهايي را انجام داد يا نه. تمامي اينها را به خوبي توضيح داد. اصلاً، جو جلسه كلاً عوض شد، بايد مي‌ديديد كه مسئولان چطور خوشحال شدند حسن تمامي توضيحات و اطلاعات را داد و قرار شد كه عمليات آغاز شود. به نقل از شهيد داوود كريمي، 5/5/1383

اين جمله از حسن معروف است: «اگر در شناخت دشمن، هزار شهيد هم تقديم شود، مي‌پذيريم، اما در اثر ناآگاهي از وضعيت دشمن، منطقه و زمين يك شهيد هم پذيرفتني نيست»[2]

يكي از محورهاي اصلي در دست‌نوشته‌هاي شهيد باقري موضوع برآورد اطلاعاتي از دشمن و شناخت خطوط دفاعي آن است. براي نمونه، ايشان در تاريخ 31/3/1361، در مورد طرحهاي ايذايي اجرا شدة دشمن براي حفظ و نگهداري خطوط دفاعي، طرح دشمن در نهر عبيد و شابله و مينهاي شمال غربي بستان يا خرمشهر و غيره را چنين ترسيم مي‌كند.

عراق در اجراي طرحهاي ايذايي براي حفظ و نگهداري خطوط دفاعي خود، دست هيتلر و موسوليني را از پشت بسته بود، از جمله اين خطوط دفاعي مي‌توان نهر عبيد و سابله و مينهاي شمال غربي بستان و يا طرح دفاعي خرمشهر و غيره را مي‌توان نام برد. طرح خطوط مستقيم؛ در ارتباط با استفاده از موانع طبيعي زمين براي تشكيل خطوط دفاعي امري عادي است. سران ارتش عراق براي تشكيل خطوط دفاعي مستقيم طرحي را تهيه كرده‌اند كه نخست، كالك آن را ديديم و سپس، خودم در روي زمين در جنوب رودخانة كرخه‌نور در طول بيش از سي كيلومتر مشاهده كردم.

طرح: نخست ميدان مين، كه بنا به موقعيت عمق مختلفي دارد. سپس، دو رديف سيم خاردار لوله‌اي كه يك رديف هم روي آن مي‌اندازند كه از هر طرف دو رديف به حساب مي‌آيد و عرض آن حدود سه متر و ارتفاع آن نيز در همين حدود است. پس از آن، سيم خاردار خطي كه نمي‌تواند چندان عامل مقاومت باشد. پس از آن، خندق كه عرض آن بنا به موقعيت دو تا سه متر و عمق دو متر است و در صورت امكان، كف آن را يا آب مي‌اندازند و يا مين مي‌كارند يا سيم خاردار مي‌كشند يا سيم خاردار و مين هر دو وجود دارد. سپس، كانالي كه سنگر افراد در آن، به صورت انشعابي و زيگزاگ احداث شده است پس از هر سه سنگر نفري، يك تيربار مستقر است. البته، در صورت امكان، سنگرهاي نفري سقفهاي نيم‌دايره‌اي دارد و پشت اين خط سنگرهاي تجمعي است و پس از اين خط، تازه سنگرها و سكوهاي تانك مي‌باشد، به نقل از دفترچه شهيد باقري، 31/3/61

مورد اصل اطلاعات عمليات و اهداف بسيار مهم و گستردة آن قابل توضيح است كه به بخشهايي از اين انديشه اشاره مي‌شود:

.......... اصل قضية اطلاعات و عمليات و در حال حاضر، اينكه در جنگ، چه ديدي نسبت به اطلاعات و عمليات داريم و در كل، ديد ما ديد كشورهاي هم‌سطح ما، مانند عراق و عربستان و ديد كشورهايي، مانند اسرائيل و امريكا، كه خود برنامه‌ريز اين مسائل در دنيا هستند، نسبت به اطلاعات عمليات چيست و دنيا چقدر روي بحث اطلاعات كار مي‌كند و ما تا چه حد روي اين بحث كار مي‌كنيم؟

ـ اين يك نكته كه بايد مشخص كنيم كه خود بحث اطلاعات هدف است. بكوشيد اين را در ذهنتان جاي دهيد كه اطلاعات هدف واسطه نيست، بلكه خود هدف اصلي است، و حتي ديگر اين اطلاعات به هيچ دردي نخورد. نخستين نكته‌اي كه يك فرمانده در عمليات بدان نياز دارد، اينكه از جوانب خودش اطلاع داشته باشد. تا وضعيت كلي خود را ندانيد، نمي‌توانيد اطلاعاتي جمع‌آوري كنيد.

بنابراين، يك موضوع آگاهي از وضع خودي و دشمن و موضوع دوم، دانستن نقاط ضعف و قوت دشمن است، يعني شما اگر نخواهيد روي قضيه درازمدت كار كنيد و در اين قضايا، صبر و حوصله نداشته باشيد، نمي‌توانيد در كوتاه مدت، نقاط ضعف يا نقاط قوت دشمن را بشناسيد؟ نقاط ضعف و قوت دشمن دانستن تعداد تانكها و نفربرها نيست، بلكه تأثير فرهنگ ارتش روي افراد است كه هنوز نتوانسته‌ايم برآورد كاملي از روحية ارتش عراق داشته باشيم و بدانيم كه چه زمان اين ارتش از هم مي‌پاشد؟

كار درازمدت اطلاعات دست‌كم، مي‌تواند اين برآورد را به ما بدهد كه اثر فرهنگ آن ارتش روي افراد چيست؟ ما بايد بفهميم كه چه وقت، فشار روي عراق مؤثر است و جلوي مقاومت او را مي‌گيرد و چه زماني مقاومت مؤثر است؟ اينها نكاتي است كه ما از آن اطلاع نداريم.

اين يك بحث است كه دشمن از سير حركت ما به كجا مي‌رسد؟ ببينيد، يك وقت است كه ما مي‌خواهيم از نقطه‌اي به نقطة ديگري برويم، مانند زماني كه مي‌خواهند موشهايي را آزمايش كنند و دودزاهايي را درست مي‌كنند و به دُم آنها را مي‌بندند و نخست موش را مي‌كشند و پس از آن، ديگر خود موش عادت مي‌كند و مي‌رود، ما نيز با حركت خودمان دشمن را به واكنش وا مي‌داريم. همچنين، دشمن نيز با حركت خود، ما را به واكنش وا مي‌دارد. آيا ما با حساب روي حركتهاي خود مي‌فهميم كه در آينده، دشمن به كجا كشيده مي‌شود؟ آيا مي‌سنجيم كه تأثير حركت آيندة دشمن روي راهكارهاي ما چيست؟

تأثير فرهنگ ارتش روي افراد نكته‌اي است كه ما تنها با كار درازمدت مي‌توانيم از آن نتيجه بگيريم...

يكي از روشهاي شناسايي ما كه تا به حال، در خط مطرح بود، در مورد شناساييهايي در خط بعداً، توضيحاتي را مي‌نويسم مسئلة كيفيت آرايش دشمن است در روشهاي شرقي، نيروي ضعيف در خط مي‌ماند و نيروي احتياط با قوت بيشتري در پشت سر آن قرار مي‌گيرد.

يعني اگر طرف مقابل يك تيپ دارد، يك گردانش را در خط و دو گردانش را در عقب مي‌گذارد، اما ارتش ما اين‌گونه عمل نمي‌كند؟ اگر يك تيپ با استعداد سه گردان دارد، دو گردانش را در خط و يك گردانش را در عقب مي‌گذارد، يعني همواره، احتياط ما از نيروي اصلي ضعيف‌تر است، اما در تاكتيكهاي شرقي قضيه برعكس است. هنگامي كه مي‌خواهيد به شناسايي برويد، كافي است اين موضوع را بدانيد اگر در جايي پانزده دستگاه تانك در خط بود، بايد به عمق پنج كيلومتر آن طرف‌تر برويد و اوضاع را بررسي كنيد.[3]

از ديگر ابعاد برجستة شهيد باقري نقش كليدي و همه‌جانبة وي در هماهنگي واحدهاي ستادي، برآورد اطلاعاتي و طراحي پيش از عمليات و حضور با قدرت ايشان در هدايت عمليات بود كه جامعيت اين نخبة نظامي را ثابت مي‌كند.

در عملياتهاي نيمه گسترده و گسترده، فرمانده هنگامي مي‌تواند در انجام مقتدرانة هدايت عمليات موفق باشد كه به طور دقيق، از استراتژي دشمن آگاه باشد و با برآوردي كه از دشمن دارد، بداند كه چگونه بايد تركيب درستي از تكنيك و تاكتيك نظامي را با در نظر گرفتن سرعت عمل عليه استراتژي دشمن به كار گيرد و به صورت ديناميك جنگ را هدايت كند، يعني به موقع در صحنه نبرد حضور يابد و تصميم صحيح و منطقي در كوران عمليات، دربارة جابجايي يگانهاي خودي و دشمن اتخاذ كند، شهيد باقري در اين‌باره مي‌گويد در مدت شش ماه اينگونه جنگ را (عملياتهاي محدود) تمرين كرديم و به خوبي، اصول مردمي و كلاسيك را كه با هم آميخته بودند، فرا گرفتيم تا اينكه عمليات گستردة ثامن‌الائمه آغاز شد». 2/7/1361. شهيد باقري

به قول سون تزو، فرمانده قابل، حساب شده به آغوش خطر مي‌ر‌ود، اما بيهوده چنين نمي‌كند... . هنگامي كه موقعيت مقتضي بود، با چالاكي و به طور قاطع، وارد عمل مي‌شود.[4]

شهيد باقري مصداق بارز چنين فرمانده قابلي بود كه در موقعيت مقتضي و با چالاكي و قاطعيت هرچه تمامتر، وارد عمل مي‌شد. براي نمونه، در عمليات بيت‌المقدس، تيز بيني ايشان به عنوان فرماندهي قرارگاه نصر بسيار تعيين كننده بود. وي در آستانة مرحلة نخست عمليات، خيلي سريع بدين نكته رسيد كه محاصرة خرمشهر در مرحلة نخست عمليات، تصميم و اقدامي ذهني است.

هنگامي كه عمليات به روز كشيده شد و دشمن خرمشهر را در تهديد فشار بسيار شديدي را از سمت خرمشهر به سمت نصر2 تيپ حضرت رسول و تيپ2 لشكر21 حمزه وارد كرد. شهيد باقري در اين مورد مي‌گويد:

«محاصرة خرمشهر در طرح‌ريزي ما محاصرة تنگ و محدود و اشتباهي بود».

ايشان به رغم طراحي با خيز وسيع دو دليل عمدة زير را براي استقرار روي جادة آسفالت اهواز ـ خرمشهر ضروري تشخيص داد. وي در اين‌باره مي‌گويد:

1) پر كردن فاصله بين نصرهاي (يگانهاي ادغامي ارتش و سپاه) عمل كننده از يكسو و پوشاندن شكاف بين خط حد دو قرارگاه فتح و نصر از سوي ديگر مشكلي بود كه در آن هنگام، همه مشاهده كرديم كه اين اقدام مدتي به طول انجاميد تا خط تثبيت شود.

2) تشخيص اين نكته، كه كنترل تيپها بر واحدهايشان بسيار مشكل صورت مي‌گرفت، كما اينكه مشاهده شد كه در نظر نگرفتن اين نكته و توجه نكردن بدانها ممكن بود ادامة عمليات را به خطر بيندازد.

شهيد باقري در آستانه عمليات محرم ضمن بحث در مورد مرحله سوم يعني هجوم به دشمن جمعبندي دقيقي را از مراحل گذشته جنگ ارائه كرد و بررسي اين كه چه اصولي ما را در اين جنگ موفق كرده است. الزامي بر شمرد.

اصول غافلگيري، عمليات شبانه، ادغام ارتش و سپاه و اصل تمركز قوا و اصول فراوان ديگر اصل تمركز قوا و ضربت قوي يكي از اصول غامض و تعيين كننده در يك عمليات گسترده نقطه مقابل آن را اصل تجزيه قواي دشمن مي‌رفت كه در بحبوحه عمليات و براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده در طرح مانور اگر يك فرمانده مقتدر به خوبي از آن سود ببرد مي‌تواند موفقيت را به سود جبهه خودي رقم بزند.

او اين تاكتيك را در عمليات بيت‌المقدس عينيت بخشيد و در مرحله دوم اين عمليات پس از آنكه نيروهاي خودي روي جاده اهواز ـ خرمشهر در 35 كيلومتري زير گرمدشت استقرار يافتند و عراق نيروي ايران را در مسير اين جاده در مقابل شهر خرمشهر (يعني ناحيه شمالي جاده اهواز ـ خرمشهر) مشاهده مي‌كرد، ناگزير اصل را بر تمركز قواي خود قرار داد. در اين شرايط از نيروهاي خودي در تحقق آرزوي ديرينه خود يعني آزادسازي خرمشهر به سر مي‌بردند و موقعيت را براي ورود به شهر خرمشهر به دليل نزديكي به آن بسيار مناسب و مغتنم مي‌شمردند. اما حسن به مثابه يك استراتژيست نخبه، در بكارگيري تاكتيك ياد شده گفت:

اگر قواي ما به طرف مرز حركت كند و خط دژ را تصرف نمايد سه فلش عمده از حركتها در ذهن تئورسينهاي عراقي متبادر مي‌شود.

1ـ حركت ما به سوي بصره كه مرز تا بصره چيزي در حدود 15 كيلومتر بوده و تهديد عمده‌اي براي شهر بصره مي‌باشد.

2ـ دور زدن دشمن در منطقه شلمچه و ورود به شهر خرمشهر

3ـ با رسيدن به مرز عملاً عقبه دشمن در منطقه هويزه تهديد مي‌شود.

به اين ترتيب كه دشمن بخش عمده‌اي از نيروهاي خود را از حالت تمركز در منطقه خرمشهر خارج نموده و با جابجايي آنها را در مقابل ما يعني خط مرزي قرار خواهد داد.»[5]

سرانجام مطابق با تدبير اين فرمانده متفكر مرحله دوم بيت‌المقدس سپري شد و نيروهاي خودي به مرز رسيدند. تمركز قواي دشمن در شهر خرمشهر به تجزيه قوا مبدل شد و دشمن از منطقه هويزه نيز عقب نشست و آرايش جديدي را براي دفاع از شهر بصره سامان داد. در ادامه اين عمليات شاهد بوديم كه چقدر اين تدبير در تسهيل آزادسازي شهر خرمشهر مؤثر افتاد.

اصل سرعت عمل از ديگر اصول تاكتيكي بود كه شهيد باقري بسيار براي آن تأكيد مي‌كرد در عمليات بيت‌المقدس‌، تخمين سرعت عمل نيروها يكي از دغدغه‌هاي اصلي وي بود.

اين نكته را ايشان دربارة مرحلة نخست عمليات چنين طرح مي‌كنند:

«ما بايد يقين مي‌كرديم كه نيروهايمان با آن بضاعت نمي‌توانند در اوايل صبح، به غرب خرمشهر برسند» در يك جمع‌بندي نيز چنين نتيجه‌گيري مي‌كند:

«ما بايد هدفها را متناسب با توان نيروها در نظر بگيريم، به ويژه كه با دادن تلفات نيروهاي تيپهايمان هر زمان به بازسازي نياز دارند و نمي‌توان هدفهاي گسترده‌اي را به آنها واگذار كرد.[6] [7]

حسن غالباً، يك تا دو ساعت پس از هدايت اولية عمليات، در خط نبرد حضور مي‌يابفت و خود شخصاً وضعيت خطوط تصرف شده را با اهداف از پيش تعيين شده (روي نقشه) كنترل مي‌كرد و نقاط ضعف، مانند توقف پيش از دستيابي به اهداف و ايجاد رخنة احتمالي دشمن را بررسي، روي نقشة مشخص عملكرد واحدهاي رزمي و يگانها را در خط ارزيابي و دستورالعمل لازم را ابلاغ مي‌كرد و بيش از همه، به وضعيت بسيجيان مي‌انديشيد و براي اوضاع روحي ـ رواني آنها، به ويژه هنگام عقب‌نشيني، اهميت ويژه‌اي قائل بود. وي در اين‌باره در عمليات رمضان چنين مي‌گويد: «در عقب‌نشيني، خودمان ايستاده بوديم كه تمامي بچه‌ها ....... و عقب‌نشيني داشته باشند. يكي دوبار هم عده‌اي از بچه‌ها عقب مانده بودند، اما مي‌بينيد بسيجي نمي‌تواند (عقب) بيايد، بسيار سخت است، يعني وقتي مي‌خواهد به عقب بيايد، همة ايدئولوژي او بمباران مي‌شود».[8]

در پايان به اين اميد كه در آينده، بتوانيم طيف‌هايي از انديشة تابناك اين نخبة نظامي را جلوه‌گر كنيم و ابعاد چهرة حقيقي اين قهرمان ملي را به عموم مردم ايران، به ويژه نسل جوان بشناسانيم: جمله‌اي از شهيد باقري در وصف جبهه درج مي‌گردد: «عشق اينجاست، زندگي اينجاست، روحيه اينجاست، امام زمان اينجاست، اسلام اينجاست، خدا اينجاست، ما غير از اينجا، كجا مي‌خواهيم برويم».[9]

چكيدة عناوين و مباحث دست نوشته‌ها:

1. نحوة هجوم عراق (محور سوسنگرد ـ بستان)،

2. علل شكست عملياتهاي تهاجمي در دوران بني‌صدر،

3. مقايسة برتري تجهيزات دشمن نسبت به خودي،

4. نحوة همكاري ارتش با سپاه در ابتداي جنگ،

5. مباحث متعددي دربارة جلسات با سرلشكرها (فلاحي ـ ظهيرنژاد، فكوري) و رئيس‌جمهور وقت (بني‌صدر) و ديگر فرماندهان ارتش و سپاه در آن زمان،

6. طراحي تك ايذايي و عمليات‌هاي محدود،

7. بررسي وضعيت گروههاي گشتي رزمي ـ شناسايي دشمن،

8. بحث تخصص دربارة تركيبات شيميايي براي تهية گازهاي سمي،

9. اصطلاحات نظامي و ويژگيهاي ادوات جنگي،

10. .......... سنگرهاي رده دوم،

11. چهار چوب لشكرهاي عراق،

12. مباحثي دربارة سرپل بزرگ و كوچك،

13. مواضع سياسي حزب بعث،

14. علل عقب‌نشيني و موقعيت دشمن در مقاطع مختلف،

15. بحث دربارة طرح مانورها و نقش يگانها،

16. بحث دربارة سازمان رزم،

17. بررسي عملياتهاي به انجام رسيده،

18. جابه‌جايي يگانها در خط،

19. بحث اعزام، تقسيم، تركيب و آموزش نيرو،

20. نقش آفريني هوانيروز و بررسي چارت سازماني نيروي هوايي و دريايي و زميني و تشكيلات ستاد مشترك و شرح پيشرفت قرارگاهها،

1. بررسي وضعيت گردانها در تيپها،

22. هدايت عملياتها تا ساعتهاي پيش از حضور در خط و طرح مباحثي دربارة سازماندهي يگانها و واحدها به هنگام نبرد،

23. جمع‌بندي و نظرهاي كلي دربارة عملياتها،

24. مباحثي دربارة رستة مخابرات و فركانسهاي شبكة داخلي گردانها با تيپها،

25. بررسي عملكرد و وضعيت واحدهاي ستادي تيپ، لشكر و قرارگاهها پيش و پس از هر عمليات،

26. بازجويي از اسيران،

27. مباحثي دربارة هماهنگي ارتش و سپاه (ادغام ـ تشكيل قرارگاه مشترك و مسئوليتها، طرح مانور مشترك)،

28. حملة اسرائيل به لبنان و پيامدهاي حضور ايران در آن منطقه،

29. مذاكره و جلسه با فرمانده تيپها و لشكرها به صورت انفرادي و گروهي،

30. شرح وظايف فرمانده تيپها،

31. بررسي جنبه‌هاي نظامي ـ سياسي حركت به طرف بصره،

32. خطوط دفاعي عراق،

33. نقش واحد روابط عمومي و تبليغات در جنگ،

34. مباحثي از جلسه با فرماندهان قرارگاهها،

35. ترسيم نقشه‌هاي شناسايي و برآورد اطلاعاتي،

36. بررسي نقاط ضعف خودي و دشمن پيش و پس از هر عمليات،

37. ....... وضعيت نبرد هوايي ايران و عراق،

38. تحليل دربارة وضعيت نظامي كويت و عربستان،

39. بررسي وضعيت امريكا در خليج‌فارس،

40. هدف از طرح تشكيل قرارگاه مشترك دريايي بين ارتش و سپاه،

41. مباحثي دربارة فاو،

42. بررسي توان رزمي افراد پياده،

43. موضوعات و مباحث سخنراني،

44. ثبت گزارش بازديد از ديدگاه (شناسايي) در خط،

45. گسترش يگانهاي دشمن،

46. برآورد نيرو، ادوات و تداركات مورد نياز عملياتها.

* راوي شهيد باقري در عملياتهاي بيت‌المقدس و رمضان

[1] در پيوست است.

[2] طرح نخست ميدان مين، كه بنا به موقعيت عمق مختلفي دارد.

[3] جلسه لشكر نصر در عمليات رمضان 11/6/1361

[4] كتاب هنر جنگ، دژ سون تزو، ترجمة دكتر حسن حبيبي.

[5] راوي

[6] شهيد باقري در قرارگاه نصر، 12/2/1361.

[7] تيرماه سال 1361 شهيد باقري قرارگاه نصر.

[8] تيرماه سال 1361 شهيد باقري قرارگاه نصر.

[9] سخنراني شهيد باقري در تيپ 21 امام رضا(ع)، 10/6/1361

لینک کوتاه :
کد خبر : 1252